شاعرانه - poetic

ساخت وبلاگ
آیین تجلیل از فعالان شعر خوزستان با حضور شاعران، هنرمندان و مسوولان فرهنگی و هنری خوزستان در کتابخانه علوم ایران در اهواز برگزار شد.* توفان روح شاعران را "عبدالرحیم سعیدی راد" با یک لبخندی پاسخ می داددر ادامه دکتر محمد جوروند که هم اکنون مسوولیت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان را برعهده دارد و خود نیز یکی از پنج شاعری است که در این آیین مورد تجلیل قرار گرفت گریزی زد به اواخر دهه 60 و ابتدای دهه هفتاد و اشاره کرد به نشست های شعری که با مدیریت "عبدالرحیم سعیدی راد" شاعر خوزستانی ساکن در تهران که در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران برگزار می شد.جوروند گفت: چند روز پیش با آقای سعیدی راد صحبت می کردم درباره جلسه های انجمن شعری که در دهه های شصت و هفتاد برگزار می شد و بعد ها بچه ها دچار یاس و ناامیدی شدند؛ چرا که هیچ وقت تمام تلاش هایی که برای دوستان صورت گرفت برای احیای آن نشست ها، اما متاسفانه نتوانستیم جلسات را احیا کنیم.او افزود: به زعم بنده این نشست ها می تواند تاثیر گذار و در تکریم شاعران زبانزد باشد به شرط هم حضور همه شاعران و هم جلسات مستمر نقد و بررسی شعر تشکیل شود.جوروند گفت: به آقای سعیدی راد گفتم: ما در حوزه مدیریت به این نتیجه ای رسیده ایم که چه قدر کار شما در آن دوران سخت بود. چه قدر کار شگفت انگیزی شما به عنوان مدیر جلسه انجام می دادید تا تلاطم های شاعران و آشوب رو شاعرانه - poetic...
ما را در سایت شاعرانه - poetic دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeedirado بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 0:04

تو را داریم و این عالی‌ست تختی!
و این اوج خوش اقبالی‌ست تختی!
شگفتا در میان پهلوانان
هنوزم جای تو خالی‌ست تختی!

(سعیدی راد)

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13961017001513

شاعرانه - poetic...
ما را در سایت شاعرانه - poetic دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeedirado بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 0:04

سلام. حال من خوب است و امروز دلم را در يک ترانه شرقی شستشو دادم تا وقتی که صدای تو را از گلهای رازقی مي شنوم بالهاي شعرم جان بگيرند.‌اين را که خوب می دانی همه جاده‌های خيالم به رويش صبح نگاه تو ختم می شود.باورت مي‌شود؟ امروز به هر کجا که سر مي زدم تو را می ديدم و از هر چيز صدای مهربان تو را می شنيدم حتی از ماه که مثل گلدان ترک خورده ای نگاهم می کرد صدای تو می آمد که: صلواتهای روز جمعه فراموشت نشود!ديروز ولی اندوهی عتيق مثل ديوی خشمگين دلم -‌اين کلبه مالامال از عشق - را به آتش کشيد. انگار در باتلاقی از غم فرو می رفتم که با واژه‌هايی از جنس ابر دستم را گرفتی و با خود به آسمان بردی و آهسته آهسته سايه‌های اندوه را از شانه‌های خسته ام تکاندی.امشب هم مثل اولين روزهای عاشقی خورشيدی بی غروب به شب‌های بی ستاره ام بخشيدی. از تو به خاطر‌اين عشق بی زوال ممنونم. ديگر عرضی ندارم!(سعیدی راد) شاعرانه - poetic...
ما را در سایت شاعرانه - poetic دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeedirado بازدید : 171 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 0:04